امام حسين عليه السلام پس از آن كه با دعوت مردم كوفه و نامه هاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصميم به هجرت از مكه به سوى كوفه گرفت .
با اين كه برخى از آشنايان و بزرگان مدينه ، مانند محمد حنفيه ، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به كوفه بر حذر كرده بودند و با دلايلى چند، تلاش كردند كه وى را منصرف كنند، با اين حال امام حسين عليه السلام سفر به كوفه را براى خويش تكليف فرض كرد و به آن اقدام نمود.
امام حسين عليه السلام در روز ذى حجه سال 60 قمرى به قصد كوفه ، از مكه خارج گرديد. قافله امام حسين عليه السلام پس از رسيدن به سرزمين عراق ، در منزلگاه ((شراف )) با سپاه يكهزار نفرى حر بن يزيد رياحى كه از سوى عبيدالله بن زياد براى تعقيب و يا نبرد امام حسين عليه السلام ماءموريت يافته بود، مواجه گرديد و از آن پس ، مسير تاريخ به سوى ديگر كشيده شد.
حر بن يزيد كه در پى نامه هاى روزانه عبيدالله ، امام حسين عليه السلام را كنترل كرده و در مراقبت كامل خويش داشت ، بنا به فرمان عبيدالله بن زياد، آن حضرت را از مسير اصلى به صحراى خشك و غير آباد كشانيد. تا اين كه در روز پنج شنبه ، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمين كربلا، راه را بر امام حسين عليه السلام بست و از ادامه حركت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد. امام حسين عليه السلام همين كه متوجه شد، آن سرزمين ، كربلا است ، فرمود :اللهم انى اعوذبك من الكرب و البلاء
پس فرمود: اين موضع كرب و بلاء و محل محنت و عنا است ، فرود آئيد كه اينجا منزل و محل خيام ما است . اين زمين جاى ريختن خون ما است و در اين مكان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدم رسولخدا (ص ) باينها. پس در آنجا فرود آمدند. دستور داد آن جا خيمه گاه و منزلگاه دايمى خويش قرار دهند. چون آن حضرت پيش از اين از جدش محمد صلى الله عليه و آله و سلم و پدرش اميرمؤمنان عليه السلام شنيده بود كه محل شهادتش در كربلا است .
در این روز امام علیهالسلام به اهل كوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان كوفه ـ كه مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در كربلا آگاه كرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم كوفه شود. اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر كرده و به شهادت رساندند. زمانی كه خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشك بر گونه مباركش جاری شد و فرمود:
"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدكَ مَنْزِلاً كَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیيءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع كن، كه تو بر انجام هر كاری توانایی."
در اين روز، سنه 605، به قول ابن اثير وفات كرد به حله شيخ زاهد عالم ورام بن ابى فراس صاحب تنبيه الخواطر و او از بزرگان علماى اماميه و از احفاد مالك اشتر و جدامى سيد ابن طاووس است .
قال السيد رحمه الله فى فلاح السائل كان جدى ورام بن ابى فراس قدس الله جل جلاله روحه ممن يقتدى بفعله و قد اوصى ان يجعل فى فمه بعد وفاته فص عقيق عليه اسماء ائمته صلوات الله عليهم .
بقیه عکسها در ادامه
یا حسین هر چه بگوییم و بنویسیم و تصویر نگاری کنیم و ..... باز هم نمی توانیم حتی یک لحظه از درد و محنتی را که شما و اصحاب با وفایتان کشیدید را گفته باشیم.چگونه بنویسیم از تنهائیت ، از نمازت ، از دلاوریت ، از بی وفائی مردم بد عهدی که به قربانگاه آوردنت ، از دستان بریده عباست ، از سرهای از قفا بریده شده ، از دل خون شده ی زینب.
اما ای حسین بیا و ببین که امروز حتی مسیحی و کلیمی و .... هم برایت نذری می دهند و به تو متوسل می شوند ؟! ای عجبا که توقعی غیر از این نباید داشته باشیم ای امام و ای پشوای حقیقی ما شیعیان و آزادگان.خونی که به نا حق ریختند هیچگاه سرد نخواهد شد و به حق مادرت فاطمه زهرا (س) با فرج آقا امام زمان از کشندگانت انتقام خواهد کشید.پس ای امام ما و ای پیشوای ما تعجیل فرما و قدم مبارک بر چشمان ما نه.
در میان جوانان برومند «بنی هاشم» مسلم، فرزند عقیل یكی از چهرههای تابناك و شخصیتهای بارز، به شمار میرفت.
«عقیل» برادر حضرت علی(ع) و دومین فرزند ابوطالب بود. در ترسیم زیر رابطه نسبی مسلم، آشكارتر است:
ابوطالب: طالب - عقیل - مسلم - جعفر - علی - حسین بن علی
مسلم بن عقیل، برادرزاده امیرالمؤمنین و پسر عموی حسین بن علی بود.
دودمانی كه مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانی كه شخصیت انسانی و اسلامی مسلم در آن شكل گرفت، بهترین زمینه را برای تربیت و تكامل معنوی و حماسی مسلم فراهم كرد.
از آغاز كودكی، در میان جوانان بنیهاشم بخصوص در كنار امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) بزرگ شد و كمالات اخلاقی و بنیان ولایت و درسهای حماسه و ایثار و شجاعت را بخوبی فرا گرفت.
اجداد مسلم كسانی، چون «ابوطالب» و «فاطمه بنت اسد» بودند كه در فرزندان خویش، شجاعت و ایمان و دلاوری را به ارث میگذاشتند و مسلم، شاخهای پربار از این اصل و تبار بود; و بنا به اصل وراثت، خصلتهای برجسته را از نیاكان خود به ارث برده بود.
به نقل مورخان، در زمان حكومت آن حضرت (بین سالهای ۳۶ تا ۴۰ هجری) از جانب آن امام، متصدی برخی از منصبهای نظامی در لشگر بوده است، از جمله در جنگ صفین، وقتی كه امیرالمؤمنین (ع) لشگر خود را صف آرایی میكرد، امام حسن و امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر و مسلم بن عقیل را بر جناح راست سپاه، مامور كرد.
شناسنامه مسلم را، پیش از آن كه از نیاكان و سرزمین وقبیله جستجو كنیم، باید در فكر، عمل و زندگانیاش بیابیم؛ این بهترین معرف مسلم است.
اولين شهيد :
حضرت مسلم بن عقيل ( عليه السلام ) سفير سيد الشهداء (عليه السلام ).
كتب تارخى زمان مشخصى براى ولادت ايشان ذكر نمى نمايند، اما قراين موجود ، ولادت ايشان را در سال ( ٢٥ هجری) اثبات مى كند ، ولذا در اكثر كتب تاليف شده در مورد حادثه كربلا آمده است كه ايشان درهنگام شهادت در كوفه (٣٥ سال) داشتند.
بيهقى وديكر مؤرخان اين امر را در بحثشان از انساب تاييد مى كنند ودیگر مؤرخين عمر ايشان را ٣٨ سال مى دانند . اما قول مور تاييد سيره نگاران همان ٣٩ سال است.
مادر ايشان به نام ( عليّه ) خوانده مى شدند كه از خواندان شاهان نبط بوده اند وپدر ايشان عقيل بن ابی طالب است. عقيل فرزندان ديگری از زنان ديگر نيز داشته است ولى هيچ كدام در فضل وكمال به جاى حضرت مسلم بن عقيل (ع) نمى رسند.
اگر چه قبر حقيقى سيدالشهدا (ع) در دلها و قلبهاست كه بناى آن از دوران كودكى در سرزمين دل شيعيان و عاشقانش گذارده شد؛ اما مرقد شريف آن حضرت همواره از آثار و بركات متعددى برخوردار بوده است .
ضريح مقدس و حرم مطهر امام حسين (ع) يادگارى از جان نثارى و فداكارى او و يارانش در راه خدا مىباشد. مرقدى كه جاى عترت آدميان براى ابد و دوام خواهد بود، و سزاوار است كه اين بارگاه شريف و غمانگيز و شور آفرين، همواره زيارتگاه مردم جهان شده و انسانها ، فداكارى و عشق و صفا را از خفتگان اين مرقدهاى شريف ، سرمشق گيرند.
« بسم رب الحسين (ع) »
تعداد صفحات : 2